از کودکی... پدر از سر لطف و... مادر از سر شوق... دستم را در دست گذاشتند! در گوشم... نام تو را خواندند! و دوستی ما... از آن روز شروع شد! و من، یک دارم... که نامش است! خدا را شکر بابت داشتنت! خدا را شکر که هستی! کوچه‌ها مشکی‌پوش! بوی اسفند و عَلَم بر دوش... کودکان، با جوش و خروش... می‌رسد هرلحظه آوایی به گوش: سلام بر و سلام بر عَلَم! سلام بر کتیبه‌های محتشم! 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/mahdiyebandareanzali