- ماھ‌ِحرم‌ .
دیروز تو هیئت سخنران تعریف میکرد میگفت توی خیابون بودم دیدم اون کنار داره یه صدایی میاد ... وقتی نگا
گفت رفتیم ازش پرسیدیم که چی شده دیدم تا پرسیدیم گریش شدت گرفت! با لکنت و ارام ارام گفت بچم مریض بود حالش وخیم شد اومدم بیارمش بیمارستان سوار ماشین شدم دیدم ترافیکه بچه رو از مادرش گرفتم و گفتم بره خونه ... گفت با تمام سرعتم دویدم دیدم وسطای راه گریه بچه بند اومد.