- ماھِحرم .
بسیار کلنجار می رفت ، ابتدا با مرغابی ها و بعد با میخِ در هر کدام می پرسیدند : [ چرا؟ ] آرام ، در گوششان می گفت : دلتنگ فاطمه ام 💔 .