ماجرای شنيدني گم‌شدن کفش‌های آیت‌الله خامنه‌ای 🔺حاج محمد کاظم نیکنام می گوید: یکبار آخر شب آقای خامنه‌ای می‌خواستند بعد از انجام کارها بروند اما کفش‌هایشان نبود. ایشان گفتند که من جلسه دارم و با عجله باید بروم. وقت هم خیلی کم بود و کفش‌هایشان نبود. گفتم: کفش‌های من را شما بپوشید و بروید به کارتان برسید ، کفش شما را من آخر سر پیدا می‌کنم و می‌پوشم؛ فردا با هم عوض می‌کنیم. آخر شب هر چه گشتم کفش‌های ایشان را پیدا نکردم، تنها یک جفت کفش پاره و پوره پیدا کردم. با خودم گفتم حتما یک کسی آمده، کفش‌های آقا را برده و اینها را جای آن گذاشته است. به هر صورت کفش‌ها را پوشیدم و به منزل رفتم. کفش‌ها خیلی درب و داغان بود ،طوری که نزدیک بود پایم زخم شود. فردای آن روز آیت الله خامنه‌ای آمدند و به من گفتند: کفش‌هایم را پیدا کردی؟ گفتم: نه! انگار یکی‌ آمده کفش‌های شما را برده و این کفش‌های پاره‌ها را جای آن گذاشته است. آقا نگاهی به کفش‌ها انداخت و با لبخندی گفت: این که کفش‌های خود من است! سلامتی و طول عمر با عزت حضرت آقا صلوات ⌛️امروز جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ۶ شوال ۱۴۴۱ ۲۹ می ۲۰۲۰ 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا، گپ و بله و تلگرام 🇮🇷 @MAHOUR24