به نام حق و دوستدار حق‌طلبان 🔵 خلاصه برای آنان که حوصله تمرکز و مطالعه دقیق را ندارند 🔵 وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست، ولی کمتر کسی توجه می‌کند که: اولاً نظام جمهوری اسلامی یک اقتصاد بیمار را از نظام پهلوی تحویل گرفت. ثانیاً طی دوره سالهای ۱۳۶۰ الی ۱۴۰۳ (۴۳ سال) شاهد آن بودیم که ۳۲ سال دولت در اختیار طیف غربگرای داخل حاکمیت، ۸ سال دولت در اختیار طیف اصول‌گرا درگیر انحراف (احمدی‌نژاد)، و فقط ۳ سال دولت در اختیار طیف نیروهای معتقد واقعی به مبانی انقلاب اسلامی بوده است! آیا منصفانه است که وضعیت اقتصادی فعلی کشور را به حساب مدیریت نیروهای جبهه انقلاب فاکتور کنیم؟! جالب اینجاست که در انتخابات پیش رو ریاست‌جمهوری، آقایان غربگرا با پررویی هرچه تمامتر به جای آنکه پاسخگوی عملکرد وحشتناک خود طی ۳۲ سال مذکور باشند، در مقام مدعی ظاهر شده‌اند و از جامعه می‌خواهند که به نامزد آنها رأی بدهد!! اگر ان‌شاءالله ملت ایران در انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ انتخاب مناسبی داشته باشد، کشور برای سال‌های متمادی از آفات مهمی دور خواهد شد. 🔵 مفصل، برای اهل مطالعه 🔵 (بخش اول) همه می‌دانیم که به نسبت پیشرفت‌های نسبتاً مناسب کشور در امور لشکری طی چند دهه پس از انقلاب، در امور کشوری (خصوصاً تدبیر اقتصاد و معیشت مردم) کارنامه مناسبی در جمهوری اسلامی وجود ندارد. به نحوی که بخصوص طی چند سال اخیر وضعیت اقتصادی کشور صدای همه را از صدر تا ذیل درآورده است. بنابراین مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور چیزی نیست که کسی بخواهد به عنوان کشف جدید آن را به رخ بکشد یا آنکه برعکس بخواهد آن را منکر شود! به قول معروف این موضوع «اظهر من الشمس» است. اما سؤال اینجاست که این مشکلات اقتصادی از کی و توسط چه کسانی شروع شد؟ واقعیت آنست که مطابق اسناد شفاف و غیرقابل کتمان تاریخی، انحراف در نظام کلان اقتصادی کشور ایران از اوایل دهه ۱۳۴۰ هجری شمسی و با سیاست‌های مبتنی بر ولخرجی ناشی از افزایش درآمدهای بادآورده نفتی توسط پهلوی دوم شروع شد. اگر در این رابطه شکی دارید، جستجوی ساده‌ای در اینترنت بکنید و هشدارهای علینقی عالیخانی (وزیر اقتصاد آن سالها) و الکساندر مژلومیان (کارشناس برجسته سازمان برنامه و بودجه در دوره قبل از انقلاب) به شاه و دولت ایران در مورد بیماری هلندی اقتصاد ایران و تبعات بسیار مخرب سیاست‌های اشتباه آنان برای اقتصاد کشور را مطالعه نمایید. به عنوان مشت نمونه خروار می‌توانید این مقالات را بخوانید: https://snn.ir/002RRz https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3942809 https://www.asriran.com/003RqH بسیاری معتقدند که یکی از دلایل این سیاست‌های کاملاً اشتباه پهلوی دوم در اقتصاد ناشی از آن بود که وی به شدت از طرف آمریکایی‌ها مدیریت می‌شد و مجبور بود که پول‌های نفت را به حلقوم کمپانی‌های رنگارنگ آمریکایی و اروپایی بریزد. بگذریم؛ پس از انقلاب ما دوره‌ای قریب به سه سال (از بهمن ۱۳۵۷ تا شهریور ۱۳۶۰) را شاهدیم که مملکت درگیر تبعات تغییر نظام حکومتی کشور و توطئه‌های رنگانگ داخلی و خارجی همچون اغتشاشات، درگیری‌های داخلی، ترور و بمب‌گذاری، تجزیه‌طلبی و غیره است و عملاً دولت ثابت و سوار بر کاری وجود ندارد. از سال ۱۳۶۰ تا ۱۴۰۳ یک دوره چهل و سه ساله را با پنج دولت هشت ساله و یک دولت سه ساله شاهد هستیم: ۱- دولت میرحسین موسوی: ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ (قبل از بازبینی و تغییر قانون اساسی، مدیریت اجرایی کشور در دست نخست وزیر به عنوان رئیس هیئت دولت، و رئیس جمهور بیشتر یک مقام تشریفاتی بود) ۲- دولت اکبر هاشمی رفسنجانی: ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ ۳- دولت محمد خاتمی: ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ ۴- دولت محمود احمدی‌نژاد: ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ ۵- دولت حسن روحانی: ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ ۶- دولت سیدابراهیم رئیسی: ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ از این شش دولت، ۴ دولت رسماً با تفکرات و نظرات اقتصادی رهبر جامعه (آیت الله خامنه‌ای) زاویه داشتند و گرچه در ظاهر احترام رهبر را نگه می‌داشتند، اما عملاً رهنمودهای ایشان را اجرا نمی‌کردند. دولت محمود احمدی‌نژاد به طور نسبی و آن هم در بخشی از دوره ۸ ساله‌اش (مقداری، و نه کامل!) از نظرات رهبر جامعه تبعیت کرد و البته هر چه بیشتر به پایان دوره‌اش نزدیک شد بیشتر و بیشتر در برابر رهبری ایستاد و تابع جریان انحرافی شد! با اندکی مطالعه و تعمق در نظرات و رهنمودهای رهبر به دولت‌ها طی آن چهل سال می‌توان به وضوح دریافت که اگر مدیران کشوری همانند مدیران لشکری به حرف‌های ولی فقیه جامعه توجه می‌کردند، مشابه پیشرفت‌های خیره‌کننده در حوزه نظامی، در تدبیر امور داخلی کشور و خصوصاً اقتصاد نیز شاهد پیشرفت‌های بسیار عالی بودیم و چه بسا ایران اکنون جزو چند اقتصاد برتر دنیا قلمداد می‌شد.