#هوالعشق❤️
#قسمت_هفدهم
نمیدونم ساعت چند خوابم برد یا چقدر خوابیدم ولی ساعت ۱۲ با جیغ و داد فاطمه بیدار شدم😕کش و قوصی به بدنم دادم و بلند گفتم : سلاااااام😊
فاطی: کوفت و سلام 😡 زهر مارو سلام😡 دیروز که عین خرس تا صبح خواب بودی دوبارم خوابیدی تا الان😡
_اوووه(خمیازه😮) حالا مگه (بازم خمیازه😲) چیشده(با اجازه تون خمیازه😪)
فاطی: ای بمیری الهی که من راحت شم از دستت 😒 این قدر خوابیدی هنوز داری خمیازه میکشی😡
_برو بابا 🤓
بلند شدم و از اتاق بیرون رفتم.
_سلام مامانی😒
مامان: سلام به روی ماه نشستت😍 خوب خوابیدی ؟
_اوهوم😊 من برم دستشویی الان میام
دست و رومو شستم صورتمو با آستین پیراهم پاک کردم😄
_مامان معدم فکر کنم سوراخ شده😢غذا مذا تو بساطتت نیس؟😢
مامان: عروس گلم وقتی شما خواب تشریف داشتی زحمت کشیده رفته ناهار درست کرده حالا برو بشین بخور 😊
فاطی: این چه حرفیه مامان زحمت چیه
_اییییش 😁 خودشیرین😤
فاطمه کیک مرغ درست کرده بود و منم که عاشق کیک مرغ (به به دهنم آب افتاد😋) تا میتونستم از خجالت شکمم در اومدم😌
فاطی: میمیری آخرش این قدر نخور😂
_آدم از خوردن بمیره بهتر از اونه از نخوردن بمیره 😊(سخنی از عمه نویسنده😜)
فاطی: اصلا بخور این قدر تا بترکی راحت شیم😁
_ میای بریم رو حیاط کنار باغچه بشینیم؟
فاطی: باشه بریم😞
تنیک مشکیم که از کمر به پایین کلوش میشد و توش گلای سفید کوچیک بود تنم بود یه شال سفید حریرم پوشیدم☺️
فاطی: چرا شال میپوشی آخه؟
_وقتی باد شالمو تکون میده لذت میبرم
فاطی: اییییش😁
لب باغچه نشستم و آهنگ نفس تازه کنیم رو گذاشتم همین چند روز پیش برای ولادت آقا حامد خونده بودش و من این آهنگو خیلی دوس دارم😍
فاطمه اون ور حیاط رو زمین نشسته بود و نگام میکرد😶
اهنگ شروع شد و منم سعی کردم صدامو کلف کنم تا به حامد برسه و همراهش شروع کردم به خوندن🎤
_با خبر باش که هنگامه استقبال است... ۳۱۳ آیینه و یک تمثال است... با خبر باش که هنگامه استقبال است
به صدام اوج دادم تا با حامد همراه شم
_خسته ای گفت که زاریم ز ما.... یهویی صدای آهنگ قطع شد و گوشیم زنگ خورد😒
_عه فاطی مندله😍(مهدیه دوست گرامم🤓)
_سلااااااام عرض شد مندل بانو😍
مندل: سلام فلفل جون(منو میگه ها😂)
_ای نامرد خوب مارو جا گذاشتی رفتی😡
مندل: فائزه بخدا گمتون کردیم
_هی آدم رفیقشو گم میکنه؟!😒
مندل: حالا تو این دفه رو ببخش من جبران میکنم😍
_چجوری جبران میکنی😜
مندل: با فاطی آماده شید با ماشین میام دنبالتون بریم کافی شاپ مهمون من😉
_به به از هرچه بگذریم سخن خوردنی خوش تر است😍 ما آماده ایم بدو بیا
مندل: ۳۰ مین دیگه اونجام😉
#قسمت_هفدهم
#نویسنده_خانم_فائزه_وحی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
📲
@Majid_ghorbankhani_313