شبی در خواب .... برادرم را در گلزار شهدا خلدبرین دیدم از هر سوی گلزار نور می تراوید ... صورت جلیل بسیار زیبا و نورانی شده بود خاک های جبهه که در صورتش مانده بود مثل گوهر تابناک می درخشید ... دست بُردم تا آنها را پاک کنم ، او دست مرا گرفت وگفت: خواهرم پاک نکن بگذار تا امام زمان (عج) بیاید و ببیند که ما چه کرده‌ایم و چگونه شهید شدیم... روای : خواهر شهید ثواب قرائت امروز را هدیه میکنیم به