﷽ خواب مصیب معاونش را دیده بود و حال غریبی داشت، بهش گفته بود: خیلی دلتنگتون شدم هم دلتنگ تو هم دلتنگ بقیه شهدای واحد. میگفت التماسش کردم و پرسیدم از کدوم راهکار رفتی که به این مقام رسیدی؟ شهید مجیدی هم گفته بود: راهکار اشک! از فردای همان روزی که خواب دیده بود تا صبح شهادتش روز و شبی نبود که چشم هایش خیس اشک نباشد. حالا به هر بهانه، روضه، نماز، نمازشب و یا حتی موقع توجیه نیروها بغض توی گلویش جمع میشد و گریه میکرد آن هم با صدای بلند بی ریای بی ریا... 🌷 ‍•••❥ @Majnonolmahdi1