🏴بسم رب الرأس المرفوع🏴
#السلام_علي_القتيل_المظلوم
#مدد_يا_زينب_س
✍عمربن سعد ملعون روز يازدهم محرم سال 61 هـ .ق. تا ظهر در زمين كربلا ماند و بر كشتگان سپاه خود نماز خواند و آنان را به خاك سپرد؛ در حالي كه بدن امام حسين(عليه السلام) به همراه 72 تن از اصحاب گرانقدرش بدون كفن برزمين گرم كربلا مانده بود. چون روز به نيمه رسيد، عمر بن سعد دستور داد تا اهل بيت امام حسين(عليه السلام) را بر شترها سوار كردند.
▪️حضرت زين-العابدين(عليه السلام) را در حالي که بيمار بود نيز با غل و زنجير بر اشتري سوار نمودند . هنگام حرکت کاروان اسرا از کنار قتلگاه، صداي شيون ۷و گرية بانوان بلند شد که به يکباره غوغايي در کربلا به پا شد. حضرت زينب(سلام الله عليها) با چشمي خون فشان، رو به بدن مطهر برادر كردند و فرمودند: " به فداي آنكس كه با دلي اندوهناك و با لبي عطشان او را شهيد كردند! به فداي آنكس كه از محاسنش خون ميچكيد "
▪️عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه رسيد و عبـيدالله بن زيـاد(عليه لعنة والعذاب) بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. آنگاه سر مقدس امام حسين(عليه السلام) را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مينمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت ميكرد. در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه ميگريست، فرياد زد: «چوبت را از لب و دندان حسين(عليه السلام) بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خدا(صلي الله عليه و اله) لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود!»
▪️ابن زياد ملعون به او گفت: «اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را ميزدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانهاش شد....
•••❥
@Majnonolmahdi1 ♡