به عشق میهن و دینش دلاوری رفته دلی شکسته به جا مانده، دلبری رفته به شوق رویش سبز تو ای جوانه، بدان که نیزه بر تن نخل تناوری رفته گرفته است به کف جان خویش را روزی به راه عشق به دنبال باوری رفته هنوز نقش به دیوار یادها دارد گلوله‌ای که به قلب برادری رفته امیدوار به این خاک آسمانی باش که پای ماندنش امّید مادری رفته مباد اینکه به خواب و خیال خو بکنیم به جاست سنگر اگر، مرد سنگری رفته برای روسری‌ات احترام قائل باش برای ماندن هر روسری، سری رفته شاعر: رفیعی وردنجانی از ساعت ۱۴ تا حوالی ساعت ۱۵ اگر در یکی از میادین اصلی شهر باشی شاهد تردد سربازان هستی که در حال رفتن به منازل‌شان هستند و من خدا خدا می‌کنم در آن ساعت مسیرم آنجا نباشد، چون داغ برادر برایم تازه‌تر می‌شود‌. ✍مرضیه رمضان‌قاسم http://eitaa.com/fatemiioon_news