در شهدا، دفترچه یادداشت یڪ پیدا شد ڪه هر روزش را در آن می نوشت،گناهان یڪ هفته او اینها بود: شنبه: بدون وضـو خوابیـدم... یڪشنبه: خنـده بلنـد در جمع دوشنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غـــرور ڪردم... سه شنبه: نماز شـب را سریع خواندم... چهارشنبه: فرمانده در سـلام ڪردن از من پیشی گرفت... پنج شنبه: ذکر روز را فراموش کردم جمعه: تڪمیل نڪردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده ڪردن به ۷۰۰تا... راوی در سطر آخر اضافه کرده بود که دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر 16 ساله کوچکترم... 💔🥀 شهدایی ┏━━━━━┓ @Martyrs16 ┗🕊━━━━┛