همه‌چیز فدای فهم مردم 🔹زمانی که امام حسن مجتبی علیه السلام سَر کار می‌آیند، مشکل اصلی معاویه ‌است و باید کارش یکسره شود. آمادۀ جنگ می‌شوند، سپاه معاویه، ۱۵۰هزار نفر و سپاه امام‌‌حسن ۱۲هزار نفر است. حضرت می‌فرمایند: «عیبی ندارد، باز هم می‌شود جنگید.» 🔸اما در اردوگاه فتنه‌ها شروع می‌شود، معاویه شبانه فرماندۀ ستاد‌کل نیروهای مسلح امام حسن‌، یعنی عبیدالله‌بن‌عباس را با هزارهزار دِرهم خرید. این ملعون فقط خودش نرفت بلکه ۸هزار نفر از سپاه امام حسن را هم با خودش برد. 🔹حالا یک سری از آقایان ولایت‌پذیرِ تحت ولایت امام حسن، از آن حزب‌اللهی‌های داغ گفتند: «باید بجنگیم.» حضرت می‌فرمودند: «نه فایده ندارد.» گفتند: «تو می‌ترسی!» امام حسن یَل جَمَل بودند، عرب نقل کرده است: «در فرزندان امیرالمؤمنین رشیدتر و با شهامت‌تر از حسن وجود نداشت.» این امام حسن شمشیر را غلاف می‌کند. ‌حضرت فرمودند: «دیگر جنگ فایده ندارد، خونمان هدر می‌رود و هیچ‌کس هم هدایت نمی‌شود. باید به مسلمین اثبات شود خاندان بنی‌امیه پدرسوخته و دروغگو هستند.» 🔸معاویه کاغذی امضا کرد و فرستاد و گفت: «هرچه بنویسی من قبول می‌کنم. فقط حکومت را به من بده. من قدرت و صندلی ریاست می‌خواهم!» حضرت قرارداد و آتش‌بسی می‌نویسند و بندهایی را در آن می‌آورند که یقین دارند معاویه زیر تک‌تک آنها خواهد زد. 🔹امام حسن خطوط قرمزی را مشخص فرمودند. معاویه همۀ شروط را قبول کرد به جز یکی! اینکه علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام در سرزمین‌های اسلامی بر روی منبرها لعن نشود. گفت: «همه‌چیز را قبول دارم این را قبول نمی‌کنم.» امام حسن‌ فرمودند: «در مسجدی که حسن‌بن‌علی در آن است، لعن نشود.» معاویه این را قبول کرد، اما بماند که این را هم زیر پا گذاشت. 🔸 ادامه دارد... برگرفته از سخنرانی استاد رائفی‌پور با موضوع: ✅ یادواره شهدا و بررسی مسائل روز 📅 ۲ آذر ۹۷ 📍فیروزکوه 📥 لینک دانلود سخنرانی 📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا) 🆔 @Masaf_Nevis