ماجرای حمله به خانۀ حضرت زهرا (بخش دوم)
🔹دوسه مرتبه به خانۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها میروند، آن دفعۀ آخر که آن اتفاق میافتد، همان وقتی است که زبیر هم آنجاست،
قبلش افراد دیگر میرفتند و خط میگرفتند که باید چهکار کنند و این کودتا را چطور مدیریت کنند. میگفتند: «به آنجا میرویم، علی میآید و در را باز میکند، میگوییم یا بیا و بیعت کن یا در همان شلوغیها او را میکُشیم.» خیلی افراد دیگر را اینطور کُشتند.
🔸حضرت زهرا یکبهیک در خانهها را میزد و میفرمود:
«شما غدیر را یادتان هست یا نه؟» دارد حجت تمام میکند. حضرت هوشمندانه زمان میخرد که جان امیرالمؤمنین علیهالسلام را حفظ کند و موفق هم میشود. آنها بازی خوردند.
🔹دفعۀ اول که درِ خانۀ حضرت رفتند، گفتند علی بیرون میآید، یا او را میبریم و بیعت میکند، یا بیعت نمیکند و او را میکشیم.
فکرش را هم نمیکردند که یکدفعه زمین بازی را یک نفر عوض کند؛ یک ابر طراح. حضرت زهرا فرمودند که من باید پشت در بروم. اینها آمدند و گفتند: «به اهل خانه بگویید برای بیعت بیاید.» حضرت جوابشان را داد که اینجا خانۀ فاطمه است. همهشان گریه کردند و برگشتند.
🔸
ادامه دارد...
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅
جایگاه عظیم حضرت زهرا سلاماللهعلیها
📅 ۲۲ دی ۱۴۰۱
📍تهران
#حضرت_زهرا
#امام_علی
#خلافت
#مذهبی
#متن_کوتاه
📥
لینک دانلود سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔
@Masaf_Nevis