انتفاضۀ شعبانیه 🔹یکی از ویژگی‌های اصلی قیام اباعبدالله علیه السلام، که خیلی هم مهم است این بود که اباعبدالله تبدیل شد به سلاح بدون شکست جبهۀ حق، چون خود خدا خونخواه حسین‌بن‌علی ا‌ست. او ثارالله است و خدا پای خونش ایستاده است. خدا شکست نمی‌خورد. 🔸 اباعبدالله شمشیر شکست‌ناپذیر اسلام و جبهۀ حق است. یک سلاح استراتژیک است. هرکسی را می‌خواهید نابود کنید، او را به دیوار امام‌ حسین بکوبید، قطعاً پودر می‌شود. 🔹صدّام بر کشوری حاکم شد که ۶۵ الی ۶۷درصد جامعه شیعه بود. آمد شروع کرد به کشتن شیعیان. بعد از جنگ با ایران، صدام را جلو انداختند و گفتند: «به کویت حمله کن.» ۱۷ساعته کویت را گرفت و سر ۷۲ ساعت، استقرار پیدا کرد. 🔸آمریکا در سال ۱۹۹۰-۱۹۹۱ به صدام حمله کرد و در آن منطقه، پرواز ممنوع اعلام کرد. گفت هر هواپیمای صدام که بپرد، می‌زنم. هواپیما و هلی‌کوپترهای صدام نتوانستند بپرند. شیعه‌های بصره و کربلا و نجف و جنوب عراق، از دست ظلم صدام قیام کردند. آمریکای کثیف، به صدام گفت: «اجازه داری از هلی‌کوپترهایت استفاده کنی، هلی‌کوپترهای من هم در خدمت شما.» شیعیان را به خاک‌ و خون کشید. این ماجرا معروف شد به انتفاضۀ شعبانیه. 🔹صدام هشت بند برای پسرش نوشت که از این هشت بند، چهار بندش نابودی شیعه بود. شیعیان را به خاک‌ و خون می‌کشیدند. نزدیک سیصد نفر از مردم به حرم امام‌ حسین پناه بردند. پسرش گفت: «به آنجا رفتند، چه‌ کار کنیم؟» عین حکم صدام این بود: «می‌روی آنجا را درب‌ و داغون می‌کنی. آنها را می‌کُشی، حرم را هم می‌زنی.» 🔸پسر صدام جرئت نکرد جلو برود، داماد صدام، "حسین‌‌ کامل" جلو آمد. شخص دوم قدرت در عراق، حسین ‌‌کامل بود. حسین ‌‌کامل آمد روی تانک‌هایش نوشت: «لا شیعه بعد الیوم.» یعنی بعد از این، در این کشور شیعه نخواهیم داشت. آمد در بین‌الحرمین تانک تاخت. ایستاد روبه‌روی حرم اباعبدالله و گفت: «تو حسینی، من هم حسینم. شنیدم می‌گویند کارهایی می‌کنی. اگر راست می‌گویی بند کفنت را باز کن و بیرون بیا.» غافل از اینکه ارباب، بی‌کفن است. توپ را گرفت و به حرم زد. به ضریح تیر زدند. با چکمه داخل حرم آقا ابوالفضل‌العباس علیه السلام و حرم امام‌ حسین علیه السلام و بین‌الحرمین ریختند. تا توانستند کشتند. 🔹به آن سیصد نفری که پناه برده بودند هم گفتند: «با این حسین هستید یا آن حسین؟» تمام آنها به‌ جز یک نفر، سمت حسین‌بن‌علی رفتند. همۀ آنها را کشتند. سپس آنها را بعد از کشتن به بیابان‌ها بردند و سرشان را بریدند و در گور دسته‌ جمعی خاکشان کردند. 🔸شخص دوم عراق، به چند سال نمی‌کشد که با پسر صدام اختلاف پیدا می‌کند. صدام هم طرف پسرش را می‌گیرد. شبانه حسین‌ کامل با برادرش صدام‌ کامل فرار می‌کنند و به اردن می‌روند. در اردن شروع می‌کنند یک‌ سری مزخرفات علیه صدام می‌گویند. صدام پیغام می‌فرستد و می‌گوید: «تو از خود مایی، برگرد کاری‌ با تو ندارم.» او را به منطقۀ سیدیه می‌‌آورند، دورش را می‌گیرند و با او درگیر می‌شوند. 🔹آخرین لحظات زنده‌ ماندنش این بود که پوتین یک بعثی روی سرش بود و می‌گفت: «این نتیجۀ خیانت به حزب بعث است.» بعد او را کشتند، سرش را بریدند و بردند خاکش کردند. بعضی‌ها می‌گویند آمدند او را از قبر درآوردند، تکه‌ تکه‌اش کردند و جنازۀ نحسش را در بیابان ریختند. 🔸یک حسین دیگر هم، خود صدام بود که گور به‌ گور شد. او را بردند در روستای العوجه تکریت دفن کردند. فامیل‌های حسین ‌‌کامل شبانه آمدند و جنازۀ صدام را درآوردند، تکه‌ تکه کردند و در بیابان ریختند. سگ‌ها و شغال‌ها و کفتارها جمع شدند جنازه‌اش را خوردند. 🔹گویا از داخل گنبد یک نفر دارد می‌گوید: «من حسینم، تو هم حسینی، این ‌دفعه من می‌زنم، تو بگیر.» آن یک نفر هم که از آن سیصد نفر جدا شد و سمت حسین ‌کامل رفت، الان مجنون شده است. برگرفته از سخنرانی استاد رائفی‌پور با موضوع: ✅ عاشورا تا ظهور - جلسه چهارم 📅 ۱۹ دی ۹۰ 📍مشهد مقدس 📥 لینک دانلود سخنرانی 📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا) 🆔️ @Masaf_Nevis