ماجرای نعل اسب 🔹 ماجرای شهادت اباعبدالله عادی نیست. این یک جنگ سیاسی و صرفاً ماجرای بیعت‌ گرفتن نیست. چه شد که ۵۰ سال بعد از پیامبر، سر نوۀ‌ ایشان را بریدند؟ آدم یک مخالف سیاسی را بی ‌سروصدا می‌کُشد پس این‌ها چرا این‌طور کشتند؟ تا به حال چه کسی مخالف سیاسی‌اش را این‌طور حذف کرده است؟ او را کشتند، زن و بچه‌اش را به اسارت بردند و به آن‌ها رحم نکردند، سرها را روی نیزه گرفتند و در شهرها چرخاندند، اهل‌بیت پیامبر را جلوی چشم نامحرمان بردند. 🔸ما اگر بپذیریم کسانی که این کارها را کردند عده‌ای احمق و نفهم بودند، خودمان را زیر سؤال برده‌ایم. دستگاهی پشت‌ صحنه وجود داشت که بسیار عالی برنامه‌ریزی می‌کرد. ‌جریان حسین علیه‌السلام فرق می‌کرد. تا به حال خیلی‌ها به مسئلۀ عاشورا این‌طور فکر نکرده بودند و در ذهنشان سؤال‌هایی وجود دارد که این ناشی از عدم دشمن‌شناسی است. 🔹آیا به این فکر کرده‌اید حالا که کُشتند، ماجرای اسب ‌تاختنشان چیست؟ چرا از قبل برای این برنامه دارند و می‌روند نعل نو به اسب‌هایشان می‌زنند؟ آن چند نفری که از قبیلۀ هوازن بر پیکر مطهر تاختند، از قبل مشخص بودند. حرام‌زادگی این‌ها تا جایی است که نعل‌ اسب‌هایشان را بعداً بر درِ خانه‌هایشان زدند که با افتخار بگویند: «ما همان‌هایی‌ هستیم که با اسب بر پیکر فرزند پیامبر تاختیم.» 🔸بچه‌هایشان هم آن نعل‌ها را به ارث بردند و بر در خانه‌هایشان زدند. سپس بعضی‌ها به تأسی از آن‌ها نعل اسب ساختند و این‌‌طرف و آن‌‌طرف زدند. حتی یکی از اصلی‌ترین کارهای جن‌گیرها این است که دعا را روی نعل اسب می‌نویسند. جریان نعل اسب‌ها همین طور پیش رفت و کار به جایی رسید که اروپا را هم گرفت. برگرفته از سخنرانی استاد رائفی‌پور با موضوع: ✅ عاشورا تا ظهور - جلسه اول 📅 ۱۶ دی ۹۰ 📍مشهد مقدس 📥 لینک دانلود سخنرانی 📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا) ☑ @Masaf_Nevis