اینگونه بود ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ دست‌فروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد. ▫️ ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس. ▫️ گفتیم حالا بیدار می‌شود، حالا بیدار می‌شود... ▫️ ولی بیدار نشد. ▫️ با ورود آقا، یکی از طلبه‌ها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛ ▫️ آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!» ▫️ بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟[آیا ما خواب نیستیم؟]... مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...» 📚 به شیوه باران، ص٢٨ عضو شوید ┄┅┅┅┅❀🟥❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷https://eitaa.com/Masjedghamarbnehashem