💭 درد دل‌هایی با پدر مهربان 🥀 چه بسیار خطا کردم و ..... ! ▫️روزگار درازی است خانه‌نشینی را کنار نهاده‌ام و پا در کوی و برزن گذاشته‌ام، از این شهر به آن شهر، از این کوی به آن کوی، از این خانه به آن خانه، می‌روم و می‌جویم تو را که خود روزگار درازی است از این شهر به آن شهر در گذری و هر کس تو را بخواند، یاری‌اش می‌کنی؛ گفته‌اند روزی در سامرا به کمک بیماری آمده‌ای، روزی در راه مکه و مدینه گم گشته‌ای را راهنما بوده‌ای، روزی در حرم عمه‌ات زینب، روزی در کربلا و روزی در دیار طوس از درمانده‌ای دستگیری کرده‌ای.... این روزها که شهر به شهر تو را می‌جویم و از تو نشان می‌طلبم، یادم آمد که چه بسیار جهد کرده‌ام و چه بسیار خطا. یادم آمد که در جستجوی تو، نیاز به سفر نبود. مگر تو به دیدار پیر مرد قفلساز نرفتی؟ مگر دست در دستان بحرالعلوم نگذاشتی؟ مگر همراه حاج علی بغدادی نشدی؟مگر به سید سیستانی نفرمودی شما راه تقوا پیشه سازید و از گناه دور باشید، خودم به دیدارتان می‌آیم! مگر پیام ندادی به شیعیان و دوستان ما کمک کنید تا من به کمکتان بیایم! مولای من! اینک راه هدایت به سوی تو را بهتر از قبل یافته‌ام! شیعیانت را یاری می‌کنم، دوستدارانت را دوست می‌دارم، روزی‌ام را حلال می‌نمایم، راه تقوا پیشه می‌کنم و از گناه پرهیز می‌کنم، تا روزگاری سعادت دیدارت حاصل آید. 🔍 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAskary