کاش چون نای شبان میخواندم به نوای دل دیوانه تو خفته بر هودَج موّاج نسیم میگذشتم زدر خانهٔ تو ازپس پردهٔ لرزان حریر رنگ چشمان تو را میدیدم در دل باغچهٔ خانهٔ تو شور من ولوله برپا میکرد