🌷🌷🌷 بابابزرگ همیشه عاشقِ هایده بود هایده میخوند: عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهنِ تو مامان بزرگ هم غر میزد میگفت چیه اینا غمباد گرفتیم اخه ولی خب بابابزرگ این اهنگو خیلی گوش میداد بابابزرگ خر و پف میکرد شبا مامانبزرگ همیشه بهش غر میزد که چرا انقدر خر و پف میکنی خودت راحت میخوابی ولی نمیزاری من راحت بخوابم از وقتی بابابزرگ فوت کرد، مامان بزرگ دلش تنگ شد واسه تموم شبایی که با صدای خر و پفِ بابابزرگ میخوابید بهم گفت دیگه تنها اهنگی که دلم میخواد گوش کنم همون اهنگ هایده است همون که بابابزرگت دوست داشت و شروع کرد به خوندن: ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم... بعدم اشکشو با گوشه ی روسریش پاک کرد و خندید و گفت: دله دیگه مادر، عادت میکنه.. حتی به کسی که نیست... 🌷🌷🌷❥•═•↷ ℳaイŋɦaყ↬εkɦas ↶•═•❥ ₯↬☞ @Matnhayekhas ⊂⇝❤️⇜⊃