⭕️ میگویند روزی مولانا از کنار مسجدی رد میشد و دید عده ای دست به دعا برداشته اند و میگویند خدایا کافران را بکش مولانا از کنار مسجد رد شد و رفت تا به کلیسایی رسید و دید در آنجا هم عده ای دست به آسمان برداشته اند و میگویند خدایا کافران رابکش مولانا رفت تا به در میخانه رسید دید در آنجا خم ها رو به هم میزنند و میگویند بزن بسلامتی... سپس فرمود: من آنموقع بود که دیدم دین مستی بهترین دین است که جز سلامتی دیگران آرزویی ندارند... آنجا بود که سرود: "پرستش به مستیست در کیش مهر برون اند زین حلقه هوشیارها 👇 ✍ @Matnhayekhas 📖