در حرمت مست از، باده بی حد شود کاش که روزی ما، بارِ مجدد شود هر که به قم آمده، زائر مشهد شود دست به سینه دهد بر تو و آقا سلام خواهر شاه رئوف، دختر موسی سلام دور ز دلبر شدی نه که مقرب شدی از میِ هجران او بسکه لبالب شدی در پیِ او رفتی و، روز شدی شب شدی دور رضا گشتی و یک تنه زینب شدی آینه حضرت زینب کبری. سلام خواهر شاه رئوف، دختر موسی سلام زینب کبری شدی، چشم شدی تر شدی شمع شدی آب از هجر برادر شدی نامه او خواندی و بال شدی پر شدی لیلیِ آواره، دیدن دلبر شدی تا که ز قم آمدند، در پیِ تو با سلام خواهر شاه رئوف، دختر موسی سلام قم به تو تعظیم کرد، بر تو جسارت نشد محمل تو پرده داشت، نور زیارت نشد پای تو گل ریختند، خیمه که غارت نشد روزی تو از سفر، رنج اسارت نشد بر تو وآن بانوی زخمی و تنها سلام خواهر شاه رئوف، دختر موسی سلام عمه تو پیر شد، بسته به زنجیر شد زود به مقتل رسید، حیف کمی دیر شد سر که جدا شد زتن، جنگ نفس گیر شد از قِبَل سنگ ها آینه تکثیر شد آه چه آمد سرِ زینب علیها سلام خواهر شاه رئوف، دختر موسی سلام