هوالحق شب دوم احیا بود آقای زکی(مداح) وقتی در بک یا الله به امام حسین رسیدند شروع به روضه خوندن و ذکر مصیبت کردند نگاهی به اطرافم کردم و با این صحنه مواجه شدم در نظرم گفتم واقعاً وقتی کودکی با این سن از روضه حسین محزون میشود نشان از دل پاک او دارد دلی که یک شب به خاطر خدا،بازی با گوشی که اینروز ها انیس بچه ها شده را رها کرده دوستان خود را که حتی فاصله ای هم با هم ندارند رها کرده و فقط به یک جا وصل شده بود و آن محضر اهلبیت یود ما در مسجد کم از این بچه ها نداشتیم، یا اینکه دعای جوشن کبیر هر سه شب کامل خونده میشد بچه ها حداقل نصف بچه ها طی حلقه ای مینشستن و به عشق اهلبیت با صدای بلند سبحانک یا لا الله الا انت... می‌گفتند... نظم بچه ها اداره مجلس را در دست گرفته بود... آن لحظه تمامی اهالی مسجد خشنود بودند که آینده مسجد همانند خورشید روشن خواهد بود... ولی با اینکه کار این بچه ها در عرصه خودش حماسه حساب میشود ولی وقتی یک پله بالاتر نگاه میکنم کودکانی هستند در شهری پر از ظلم به نام غزه که به جای باران ، بر سر آنها موشک میبارد نان به سختی پیدا میشود قحطی بیداد میکند ولی با این حال وصف حال کودکی یادم می افتد که میگفت الحمدلله شکرالله خدا خودش کمک میکند و این امتحان الهی است ... ، آری کودکانی با این اعتقاد های قوی وجود دارند که در دیاری به نام فلسطین جای دارند اما آنها تنها نیستند، خدایی پشت آنهاست که ابراهیم را از آتش ، نوح را از سیل، یوسف را از چاه و... را حفظ کرده و این فرزندان غزه همانند موسی هستند که در دریای خون رها شده اند و از میان آنها موسی هایی بیرون خواهند آمد مسجد امام رضا(ع)