ملت دانا
هنوز آفتـاب غروب نکرده بود، مثل همیشه پدر رو مجبور به بستن مغازه کرد و گفت: کار کردن وقتِ نماز برکت
توی نماز جماعت‌ همیشه‌ اول‌ صف ‌می ایستاد. . ! همیشه‌ توی جیبش‌ مُهر‌ و‌ تسبیح‌ تربت ‌داشت گاهی وقت‌‌ها‌ که‌ به‌ هر دلیلی توی‌ جیبش‌ نبود موقع‌ نماز‌ در حسینیه‌یِ پادگان‌‌ دنبال ‌مُهر تربت‌ میگشت. وقتی‌ که‌ پیدا میکرد، این‌ شعر‌ رو زمزمه‌ میکرد: «تا تو زمین‌ سجده‌ای / سر به‌ هوا‌ نمی‌شوم..!» :)♥️ 🇮🇷 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج https://eitaa.com/joinchat/894239032Cd1a5cdbb50  👆