امروز داشتم قرآن کریم رو مرور می‌کردم یک دفعه انگار یک آیه از صفحه بیرون اومد و با من حرف زد: و لاتصعر خدک للناس. یعنی با فخر و تکبر روی از مردم برنگردان. من یاد قیافه اخموی خودم افتادم. هر چند عمدی نیست و عادت است؛ اما بعید نیست ریشه داشته باشد در همین بیماری که قرآن فرموده. تصعیر نوعی بیماری است که شتر گرفتار آن می‌شود و گردنش به یک طرف مایل می‌شود. جلوتر که رفتم فرمود: واغضض من صوتک. إن انکر الأصوات لصوت الحمیر. فهمیدم این درد و بیماری اخم و تخم کردن و داد و بیداد کردن ریشه در یک بیماری دارد و من در این مسئله شبیه کسانی هستم که با تکبر و فخر در میان مردم زندگی می‌کنند و به اصطلاح پز می‌دهند و به خاطر چیزی که دارند و یا خیال می‌کنند دارند و برتری که دارند یا خیال می‌کنند دارند برای بقیه قیافه می‌گیرند. همیشه بهانه آورده‌ام که تقصیر من چیست؟! من همینطور یاد گرفته‌ام که قرآن در آیه بعد جوابم را داد. وإذا قیل لهم آمنوا بما أنزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه آباءنا. دیدم خداوند جلو جلو دستم را خوانده و راه بهانه را بسته و اخطار داده که این بهانه شیطان است برای کشیدن تو به سمت جهنم. امیدوارم آنقدر اراده داشته باشم که مسئولیت اشتباهم را خودم بپذیرم و آن را جبران کنم. این بود درس امروز من از قرآن صبحگاهی