مـیــثــــاق
🎆﷽🎆 هر روز یـک صـفحه از کتاب سه دقیقه در قیامت ماجرای واقعی مردی که لحظات نزدیک مرگ را تجربه کرده
🎆﷽🎆 هر روز یـک صـفحه از کتاب سه دقیقه در قیامت ماجرای واقعی مردی که لحظات نزدیک مرگ را تجربه کرده است .. قسمت پنجاه و یکم اما یکی از مواردی که مردم نسبت به آن دقت کمتری دارند، حق الله است. می‌گویند دست خداست و انشاالله خداوند از تقصیرات ما می‌گذرد. حق الناس هم که مشخص است. اما در مورد حق النفس یعنی حق بدن، تقریباً حساسیتی بین مردم دیده نمی شود! گویی حق بدن را هم خدا بخشیده! اما در آن لحظات وانفسا، موردی را در پرونده ام دیدم که مربوط به حق بدن (حق النفس) می‌شد. در روزگار جوانی، با رفقا و بچه‌های محل، برای تفریح به یکی از باغهای اطراف شهر رفتیم. کسی که ما را دعوت کرده بود، قلیان را آماده کرد و با یک بسته سیگار به سمت ما آمد. سیگار ها را یکی یکی روشن کرد و دست رفقا می داد. من هم در خانه ای بزرگ شده بودم که پدرم سیگاری بود، اما از سیگار نفرت داشتم. آن روز با وجود کراهت، اما برای این که انگشت نما نشوم، سیگار را از دست آنها گرفتم و شروع به کشیدن کردم! حالم خیلی بد شد. خیلی سرفه کردم. انگار تنگی نفس گرفته بودم. بعد از آن، هیچوقت دیگر سراغ قلیان و سیگار نرفتم. اما در آن وانفسا، این صحنه را به من نشان دادند و گفتند: تو که میدانستی سیگار ضرر دارد چرا همان یک بار را کشیدی؟ تو حق النفس را رعایت نکردید و باید جواب بدهی. همین باعث گرفتاری ام شد! در آنجا برخی افراد را دیدم که انسان های مذهبی و خوبی بودند. بسیاری از احکام دین را رعایت کرده بودند، اما به حق النفس اهمیت نداده بودند. آن ها به خاطر سیگار و قلیان و بیماری و مرگ زودرس دچار شده بودند و در آن شرایط، به خاطر ضرر به بدن گرفتار بودند... ادامه دارد 🖊️ 🎆 🎆🌼@Misaagh_Amin🌼 🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆🎆