🌿خون دلی که لعل شد...
زندگینامه مقام معظم رهبری.
🌿فصل هشتم قسمت هشتاد و دو
آخوند های درباری
☘پس از حدود یک ربع در حالی که در اتاق مسجد نشسته بودم یک باره صدای فردی را شنیدم که خروش بر آورده بود و حمله می کرد و سرزنش میکرد و دشنام میداد از جا برخاستم و از پنجره به بیرون نگاه کردم دیدم آقای کفعمی است که همچون شیر میغرد هنوز تحت الحنکش بر گردن آویزان است و مردم هم به دنبالش هستند
☘ از این صحنه شگفت زده شدم دقایقی بعد هم دیدم آن شیخ مورد بحث سر خورده و شکست خورده از شبستان مسجد بیرون می رود پس از آن مردی نجار از دوستان این شیخ نزد من آمد و گفت شیخ روی منبر سخنانی گفت که آقای کفعمی را به خشم آورد لذا آقای کفعمی هم برخاست و به مردم گفت مردم حرام است که پای سخنان این شخص بنشینید بعد هم رفت بیرون و مردم نیز با او بیرون رفتند و بعدها فهمیدم که این مرد بد نهاد پس از من به منبر رفته و به آن قسم علمایی که من مورد ستایش قرار دادم حمله کرده و دشنام گفته لذا راهی در مقابل آقای کفعمی نبوده جز اینکه در برابر این وضعیت طبق وظیفه شرعی خود عمل کند
☘و همین کار را هم کرده بود من یقین پیدا کردم که این شیخ کذایی پس از این حادثه دیگر در زاهدان کارش تمام است
🗒ادامه دارد...
@Misaagh_Amin