📚
#داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 بگو ان شاء الله
شخصی در کوفه از خانه بیرون آمد، و مقداری پول برداشته بود که به محله کناسه کوفه برود تا الاغی خریداری کند. مردی به او رسید و گفت: «کجا می خواهی بروی؟» او گفت: «به محله کناسه می روم تا الاغی خریداری کنم.»
مرد گفت: بگو ان شاءالله: «اگر خدا بخواهد.» او گفت: «پول در جیب دارم و الاغ نیز در آن محلّه، بسیار است، بنابراین همه اسباب کار فراهم است و نیازی به ان شاءالله نیست.»
او رفت، اتفاقاً دزد جیب بری با او ملاقات کرد، دریافت که پولش را دزدیده اند، مأیوسانه برگشت، شخصی به او گفت: «از کجا می آئی؟» گفت: «از محله کناسه می آیم، به خواست خدا، و پولهایم دزدیده شد، اگر خدا بخواهد »
📗
#داستان_دوستان، ج 4
✍ محمد محمدی اشتهاردی
🌺🇮🇷
@Mobin_rfm