#با_شهدا_گم_نمی_شویم
یکی از شبها داخل قبر مشغول عبادت بودم.
یکباره از حال خود بی خود شدم
من نوری را دیدم که به طرفم آمد!
پاهایم لرزیـد..
من انتظار این شب را میکشیـدم..
لذا سـلام کردم
با مولایم کمی صحبت کردم
بعد هم از آقا پیـروزی رزمندگان را خواستم؛ زیرا بیشتـر دوستان ما شهیـد شده بودند..
در این هنگـام آقا چیـزی به من نشـان داد و گفت: « انشاءالله پیـروز میشویـد »
در آن لحظه من از حال رفتم
وقتی به هوش آمدم دیگر نوری نبود
همـهجا تاریک بود!
در آن عملیـات ما پیـروز شدیم..!
"شهیدقاسمبرارنژاد"
🌺🇮🇷
@Mobin_rfm