#خاطــره🎞
رفیق شهید :
اوایل خدمت تو توپخونه لشکر۱۶رشت بودیم.💣
من،ایمان،رضا،فردین،بابک ... همون روز اول بابک ارشدمون شد.
یک روز بهم گفت :
"من آرزومه برم سوریه..."🥀
ارزوش این بود بره شهیدبشه. گفتم:
"بابک پس چرا نمیری؟" گفت:
"اجازه نمیدن برم،ولی هرطور شده میرم."🕊🌱
تاامروز بعد ماه ها، اخبار گفت کارداعش تموم شده.
تودلم گفتم اخ خداروشکر🤲🏻.
یهو بابک اومد توذهنم.🤔
گفتم امروز داعش تموم شد و بابک نتونست بره سوریه...
یهو خبر
#شهادتش به دستم رسید....💔
#شهیدبابڪنورے
🌱🌱🌱🍀🌿🍀🌿🍀