ملاک در اعتقاد «جزم در اندیشه» است
مباحثی که ما میشنویم و میخوانیم یک خط قرمز دارند، ما مکرراً عرض کردیم که در روضه و روضه خوانی دنبال واقع نیستیم بلکه دنبال اشاره به مصیبت هستیم. بنده توضیح دادم که دنبال واقع نبودن به معنایی دنبال جعل و دروغ بودن، نیست بلکه منظور ما این است که این نقلها بهرهای از واقع دارند ولی این مباحث نمیتوانند عقیده ما شوند.
ملاک در اعتقاد، جزم در اندیشه است. اعتقاد یا باید به آیه قرآن یا روایت متواتر یا یک قدم پایینتر به روایت اطمینان بخش باشد. اعتقاد باید از منشاء عقل یا نقل قطعی از قرآن و روایات یا نقل اطمینان آور باشد و آدمی نباید به هر چیزی اعتقاد پیدا کند لذا آیا بنده باید اعتقاد داشته باشم که شیرخوار کربلا یک روزه یا شش ماهه یا سه ساله بودند؟ نخیر. اگر تحقیق کردید و بدین اطمینان رسیدید که کدام نقل صحیح است، میتوانید بدان اعتقاد پیدا کنید و گرنه این مباحث اعتقاد آور نیست.
یکی از خطرات اینجا است؛ یعنی این مباحث نباید برای ما اعتقاد درست کند. با وجود این روایتی که از حضرت علی اکبر علیه آلافُ التحّیه و الثناء برای شما خواندم، اگر امام معصوم یا فردی با اطمینان بگوید که حضرت علی اکبر علیه آلافُ التحّیه و الثناء از انبیاء بجز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برتر هستند، بنده هیچ استبعادی ندارم؛ اما آیا میتوان این را بیان کرد؟ نخیر نمیتوان بیان کرد.
اگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تشریف بیاورند و بفرمایند: حضرت علی اکبر علیه آلافُ التحّیه و الثناء از همه انبیاء به جز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برتر بود. بنده عرض میکنم: آمَنّا و سَلَّمنا و صَدَّقنا، الحمدالله که روضه خوان ایشان هستیم، با خوب کسی کار داریم؛ اما آیا میتوانم بی دلیل و به طور دلبخواهی بگویم: ایشان برتر از حضرت موسی علی نبیناء و آله و علیه السلام بودند؟ نخیر.
ـ آقا! شما این روایت (زیارت حضرت) را ببینید. بنده عرض میکنم: این یک روایت است. اگر بنده دو جلسه در مبحث «روش» تأمل کردم، برای اینجا بود.
یکی از جاهایی که ما با آیت اللهِ صاحبِ نفسِ بزرگوار مرحوم ملاآقای دربندی رحمه الله علیه اختلاف داریم، اینجا است. ایشان در کتاب «جواهر الایقان» خود که آخرین کتابِ مقتلی است که نگارش فرمودند، بعد از ذکر برخی از روایات و گزارشات تاریخی که ما میتوانیم آنها را در مقتل بخوانیم…
عرض کردیم که هر نقلی را اگر خلافِ عقل، قطعیات و تاریخ نباشد، میتوانید بخوانید. مثلاً اگر بنده الان به شما عرض کنم که دلار ۳۵ هزار تومان شده است یا قرار است که فردا ۳۵ هزارتومان شود و فرض کنید در اینجا اینترنت آنتن نمیدهد، شیخ (رئیس جمهور وقت) کاری کرده است که شما همه چیز را احتمال میدهید و اصلاً ممکن است چنین اتفاقی رخ ندهد. من میتوانم عرض کنم که از فلانی شنیدهام اما نقل من لزوماً مطابقِ واقع نیست.
بنده توضیح دادم که لازم نیست در مقتل و روضه لزوماً واقع قطعی را بیان کنید اما شما در اعتقادات به واقع قطعی و اقلاً نقلِ اطمینان بخش لازم دارید لذا نمیتوان روایات روضه را خواند و آنها را «اصل» قلمداد کرد.
ـ عصمتِ حضرت علی اکبر علیه آلافُ التحّیه و الثناء ثابت است! با این حرفها، عصمت ایشان ثابت نمیشود، بنده اگر دلیلی باشد، منکر عصمت ایشان نیستم و چه بسا دلیل هم داشته باشم لیکن این گونه حرفها دلیل نیست.
ـ در عالم خدا وجود دارد. چرا خدا وجود دارد؟ مثلاً فردی در پاسخ بگوید: چون این دستمال کاغذی اینجا وجود دارد! الان این پاسخ چه ربطی به سؤال دارد؛ یعنی این نمیتواند دلیل باشد.
ـ از اصولِ ثابت است که حضرت علی اکبر علیه آلافُ التحّیه و الثناء أفضل از همه انبیاء به جز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است! از اصولِ ثابت است که اگر ایشان در زمان حضرت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم بودند و حضرت، پیغمبرِ خاتم نبودند، ایشان بعد از حضرت، نبی بودند! بنده برای هیچ یک از این موارد استبعاد قائل نیستم ولی صرف استبعاد قائل نبودن که کافی نیست.
الان ممکن است در بیرون تگرگ ببارد ولی ممکن است شما بیرون بروید و ببینید که تگرگی نیست یا ممکن است که بنده چیزی را دلبخواهی عرض کنم و شما ببینید واقعاً وجود دارد ولی این دلبخواهی بیان کردن که سودی ندارد.
لذا نمیتوان از نقلهای روضه، «اعتقاد» درآورد. این خَلط بزرگی است که رخ داده است.
بنده خیلی سعی کردم که این مهم را به گونهای عرض کنم که دعوائی ایجاد نشود. باید خیلی دقت کرد.
مثلاً فردی میگوید: دین من فلان است. آقا! این حرف به چه معنا است؟ فرد یک روضهای را به عنوان دین خود بیان میکند و این کارِ اشتباهی است. اگر روضهای جزو دین شما است، باید بر روی ادّله آن بحث کنید تا جزو اصول و عقائد شما بشود، اشکالی هم ندارد، اما نمیشود هر حرفی زد.
مثالی برای شما عرض کنم.
« ص 3️⃣1️⃣ »