معین 🇵🇸
شمایے کـــه از آبــروی خـودت بـرای بـخــشــشِ من مایه میذاری و به جای من توبه میکنی؛ شمایے کـه حـواسـت بــه تـکتـک ثـانــیــههــای زندیگم هسـت و من رو بـرای خـودم میخوای نــــه بــرای خودت ؛ شمایے کـه برای کسے دعـا میکـنـی کـه مـدام اشکت رو درآورده و آبروت رو برده . . . و منے کــه . . . بـگـذریـم ؛ بـگـذار از خـودم نگویم ، خـودت بـهـتـر از خـودم میدانے . . . مـن یـقـیـن دارم «
تـو بـه مـن مشتاق تری ، تـا مـن بـه تـو . . .
»