تـو همـانـی کـه دلـم لـک زده لبـخنـدش را او کـه هـرگـز نتوان یـافـت همـانندش را منم آن شـاعـر دلـخـون کـه فقط خـرج تـو کرد غـزل و عـاطفـه و روح هنـرمنـدش را