.
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم ؟!
حال همه خوب است ، من اما نگرانم ...
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر ؛
مثل خوره افتاده به جانم ، که بمانم ...
چیزی که میان من و تو نیست غریبی است ..
صد بار تو را دیده ام ای غم ؛ به گمانم !
" انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
انقدر که خالی شده بعد از تو جهانم ... "
ای عشق مرا بیشتر از پیش بمیران
انقدر که تا دیدن او زنده بمانم !!!
حضرت فاضل
#یک_فنجان_شعرِ_دبش ! ☕
.