سوت قطار که بلند شد، زنگ زدم به روشن. حاشا کرد که اصلاً کسی با من هماهنگ نکرده و اسمتان توی لیست پرواز فردا نیست. محکم و کوبنده گفت: «آقاجان برگرد! کجا داری میای؟ به دوستت هم زنگ بزن صبح راه نیفته!» گفتم: «راه افتادم. اتوبوس که نیست وسطِ راه پیاده شم!» 📚 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3