جمعشان جمع شد. مجید هم از خواب پاشد. یوسف سفره شام را پهن کرد. تا بشقاب های کتلت نشست وسط سفره، ابوعباس دستانش را بالا گرفت و گفت:«جید!» رسول پشت بندش گفت:«جید جید!»عباس که با سالاد آمد، حاج یاسین ادامه داد:«جدا جید جید!» انگار دومینو به جواد رسید: «جدا جدا جید جید!» بعد همگی با مشت های گره کرده شبیه سرود های حزب الله لبنان هم‌نوا شدند: «جدا جدا، جید جدید!... جدا جدا جید جید!» 📚 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3