محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#خاطرات_شهدا
بعد از شھادتِ آقا محسن ؛ دیدم علی همش میوفته میخواستم ببرمش دکتر .. شب محسن اومد تو خوابـم بھم گفت ، خانم ، علی چیزیش نیست.. منو میبینه میخواد بغلم کنه نمیتونه:) _به نقل از همسرِ شھید محسنحججی
#شهیدانه
#شهیدحججی