🔰رسم و راه شهدا
🔸خانم شهره پیرانی؛ همسر شهید داریوش رضایینژاد دانشمند هستهای، در روزگاری همسرش شهید میشود که زنان همسن و سال او همسر شهید نمیشدند و دختربچههای همسن آرمیتا تصوری از شهادت پدر نداشتند و همین تکوتنها بودن، غربت او را زیاد میکند.
🔸او در تبیین این روایت میگوید: «ما خیلی تنها بودیم. همکاران داریوش دچار محدودیت بودند. برای همین قدغن بودند که به تشییعجنازه یا خانه ما بیایند و بهشدّت از ما دوری میکردند و حتی زنگ هم به ما نمیزدند. همه اینها باعث شده بود که ما خیلی تنها باشیم. من روحیه خودم را بیش از همهچیز مدیون آقا میدانم و وقتی به خانه ما آمدند، خیلی به ما انرژی دادند. آمدن آقا به خانه ما یک حاشیه امنیت برای ما ایجاد کرد. حضورشان واقعاً در آن شرایط روحی نعمت بود. من تا مدّتها پس از شهادت داریوش به خودم میگفتم میشود آدم راحت بخندد؟ اصلاً فکر نمیکردم به زندگی برگردم. فکر میکردم تا همیشه مشکی به تنم است.»
🔻شهره پیرانی زمان شهادت همسر خود، استاد دانشگاه و دانشجوی مقطع دکترای علوم سیاسی بود و پس از مدّتی از شهادت داریوش، پایاننامه خود را با موضوعیت داعش به پایان رساند. او که بعد از این واقعه هم پدر و هم مادر تنها فرزندشان آرمیتا است، درمورد همسر خود میگوید: «داریوش خیلی حرفهای بود و کارش برای او اولویت داشت و در حوزه تخصصی خودش جزء معدود نفرات بود؛ امّا خیلی بیادعا بود تا جایی که نزدیکترین افراد در خانواده فکر این اتفاق را نمیکردند. همیشه اعتقاد داشت کار علمی باید همراه با کار عملی باشد. برای من زندگی پس از شهادت داریوش خیلی سخت بود، ولی باید یاد میگرفتم که مسئولیت آرمیتا، میراث نام و جایگاه داریوش، برعهده من است.»
#شهدای_هسته_ای
#یاد_شهدا
◻️ منادی زمان
🔲
@Monadizaman