-چطوری؟! + (همه جا تاریکِ . خونم تاریکِ . زندگیم تاریکِ . حتی حوصله ی کوچیک ترین کاری رو ندارم . . تو اتاقم حبسم و هیچ دلیلی برای ادامه ی زندگیم نمی بینم . از آدمای دورم خسته و فراریم . نمی تونم حرف بزنم . نمی دونم از کجا شروع کنم . سرتا پا مو انرژی منفی گرفته و هرچی دست و پا می زنم توش غرق تر می شم . همه چی رو مخمِ . همه رو مخمن . ضعیف شدم . می ترسم . بی دلیل اضطراب دارم . فکر داره مغزمو غارت می کنه . چشمام توانایی دیدن چیزای مثبت و نداره ، گوشام حرفای قشنگو نمی شنوه ، زبونم نمی تونه حرفای خوب بزنه و توی مغزم برای هیچ چیز زیبایی جا نیست . درسو ول کردم . همه چیو ول کردم . صبحا به زور از تختم بلند می شم . شبا وقتی هوا روشن بشه به زور خوابم می بره . حتی نمی دونم دلیل این وضعیت چیه . تحمل کردن خودم برام سخت شده . نمی تونم گریه کنم . نمی تونم هیچ احساسیو بروز بدم تواناییشو ندارم . مثل یه جنازه‌یِ متحرکم . کسی نمی فهمه . نمی ذارم کسی بفهمه .. نمی ذارم کسی بفهمه ) + عالیم تو چطوری؟!