- آشفتگیه‌باید‌ببخشید -
- امشب یه توییت خوندم که میگفت : ‏‏سرانجام به این نتیجه خواهی رسید ك از تمامی کسانی ك برایشان وقت گ
- یه توییت میخوندم ك میگفت : ‹ از دفترِ ثبت طلاق ك بیرون زدم میدونستم . . همه چی تموم شده دیگه ! ولی مغزم نمی‌پزیرفت یکم الکی با قفلِ ماشین ؛ ور رفتم مدارکمو چك کردم ! انگار منتظر بودم یکی داد بزنه کااات منتظر بودم بگه بیا گذشته رو فراموش کنیم ! یا اینا همش شوخی بود ولی بدونِ هیچ حرفی از کنارِ هم رد شدیم : )!