از ابوعلي سينا در مدح (ع) بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دريا که دريا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دريا بخـار از دشت پيدا شد چو ترکان بخارايي زتير ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا زبان بگشود سوسن چون بشير از مژده ي يوسف زحسرت چشم نرگس همچنان يعقوب شد بينا پى معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادى تجلى کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی عليِّ عاليِ اعلا، وليِ والي والا وصي سيدِ بطحا به حکمش جمله مـا فيها قوام جسم را جوهر، زمانی روح را رهبر کلام نيک ، وليّ ايزد دانا حديثی(1) خاطرم آمد که می فرمود پيغمبر به اصحابش شب سرّ ليلة الاسرا بطاق آسمان چهارمين ديدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی   به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی به هر محراب دو صد منبر، به هر منبر پيدا ز پيغمبر چو بشنيدند اصحاب اين سخن گفتند که ديشب با علي بوديم جمله جمع در يک جا تبسم کرد سلمان، اين سخن گفتا به پيغمبر بغير از خود نديدم هيچکس در نزد آن مولا  اباذر گفت با سلمان به روح پاک پيغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها بگوش خورد اين سخن گفتا علي ديشب که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا که ناگه جبرئيل از حق سلام آورد بر احمد که ای مسند نشين بارگاه قرب اوادنی اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما وليت از همه بگذشت، با ما بود در بالا جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم به هر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا نه وصفش اين چنين باشد که می گويند در عالم زخندق جست و مرحب کشت اندر بيشه ی هيجا  علي سريست در وحدت که باشد سِر بي همتا علي خلقی است در خلقت که باشد خلقتش يکتا چو اين اوصاف را بشنيد از وصف کمال او گرفت انگشت حيرت بر دهانش بوعلي سينا (ع) یاعلی 🌹🌹 _______ (1) حدیثی به این مضمون نیافتم. البته چه بسا موجود باشد ولی این حقیر پیدا نکردم. قریب به این مضمون روایتی پیدا کردم در بحار الأنوار/ 45/ ص228. 💎 @Moshfeghoun 💐