حادثه تروریستی در مسجد کوفه
سال 40 ه.ق.
[قسمت دوم]
«فزتُ و ربّ الكعبة»
أمیرمؤمنان علی (ع) وارد مسجد می شوند؛ به مردم _ که در گوشه و کنار مسجد یا مشغول عبادت هستند و یا در حال چُرت زدن _ می فرمایند:
«الصلاة الصلاة»
زمانی نمی گذرد که دو فریاد شنیده می شود!
یک فریاد از أشقی الناس که می گوید: ای علی! حکومت برای خداست نه برای تو و اصحابت...
و دیگری از أمیرالمؤمنین(ع) که می فرماید:
«به خدای کعبه قسم که رستگار شدم» (1)
امام مظلومِ ما، آه و ناله نمی کند و
مثل همیشه تحمل می کند...😔
چه قدر دور محراب شلوغ شده است...
حضرت نشسته است، خونِ سرِ مبارکش، بر صورت نازنینش جاری است و محاسنش رنگین شده است... در حالی که سر مبارک خود را می بندد زیر لب می گوید:
«این همان وعده ی راستین خدا و رسولش است»
در آغوش فرزندش امام حسن(ع) از حال می رود و دوباره به هوش می آید...(2)
به خاطر سم است.
این صحنه ی از هوش رفتن و به هوش آمدن، تکراری است _ بعد از حدود 30 سال تاریخ تکرار می شود _ گویا سم شمشیر با سمی که به رسولخدا(ص) خورانده شده بود، از یک نوع است...
فرزندش امام حسن(ع) کاسه شیری به ایشان می دهد؛ [اما او "أمیر المؤمنین" است] مقداری می نوشد و می فرماید:
"باقی را به اسیرتان بدهید! فرزند دلبندم حسن! به اسیر کن مدارا..." (3)
یاعلی🌹
#طلبه_ای_در_قم
محمد صالح مشفقی پور
___________________
(1) مناقب آل أبي طالب/ 3/ ص95.
(2) بحار الأنوار/ 42/ ص281.
(3) بحار الأنوار/ 42/ ص289.
(ترجمه ها نسبتا آزاد است)
💎
@Moshfeghoun 💐