دروغی بزرگ با عنوان زیبای «آزادش کن تا عادی بشه...»
🔸 یکی دو روز آخر حضورم در ورشو(لهستان)، رفتم یه چرخی در خیابان های شهر زدم که یک وقت ورشو ندیده برنگردم ایران☺️
🔸 اتفاق جالب و صد البته تأسف باری افتاد که تأیید دیگری بود برای متوهمانه بودن این حرف که «آقا! اگر ارتباط زن و مرد و پوشش رو آزاد کنید، عادی میشه»
🔸 در پیاده روی نسبتا پهن خیابان قدم می زدم...
🔸 یک دفعه دیدم مرد صاحب مغازه ای _ که ساعت های قدیمی زیبایی می فروخت _ جلوی درب مغازه اش ایستاده و به پشت سر من زُل زده...
🔸 آقای دیگری هم جلوی ویترین مغازه ایستاده بود اما او هم به جای نگاه به ساعت ها، نگاهش به پشت سر من بود...
🔸 آقایی از رو به روی من در پیاده رو می آمد اما او هم به پشت سر من خیره شده بود...😳
🔸 یک خانم و آقای جوانی دست در دست هم از کنارم رد شدند... چه قدر با محبت و عاشقانه! البته دیدم همان آقای جوان با اینکه همچنان دست آن خانم را در دست داشت، نگاهش را برگرداند و او هم پشت سر من رو نگاه کرد...
عجب مرد بی انصاف و نامردی...
🔸 مگه پشت سر من چه خبره؟ من هم برگشتم، با فاصله چند متری دیدم بعله، یک خانم و آقای جوان دیگری، وسط پیاده رو، مشغول «ولنتاین بازی و اظهار محبت و...» هستند 😒 و خلاصه یک جماعتی رو مشغول خودشون کرده بودند🤦♂
🔸 نه اینکه اونجاها این چیزا آزاده، برای همه عادیه و اصلا کسی نگاه نمیکنه...😏
✅ ای کاش برخی بانوان محترم سرزمینمان توجه داشته باشند که آسیب های ولنگاری در روابط و پوشش زن و مرد، در درجه اول به خود قشر بانوان بر میگرده...
___________________
راستی یه خاطره دیگه هم با همین موضوع قبلا نوشته بودم که
اینجا می تونید بخونید.
یاعلی🌹
#طلبه_ای_در_قم
محمد صالح مشفقی پور
💎
@Moshfeghoun 💐