1. ولی دانش آموز.... برای یک جلسه مهم به همه بچه‌ها دعوتنامه‌ای داده بودیم که بالای آن نوشته بود: ولی دانش‌آموز ........ روز جلسه رسول با پسری که بزرگتر از خودش به نظر می‌رسید به دفتر مدرسه آمد. - چی میخوای رسول؟ + آقا جلسه کجاست؟ - پدر یا مادرت که هنوز نیومدن! + مگه پدرومادرم باید میومدن؟؟ - نه پس! دعوتنامه دادیم با بچه‌ها دورهم شاد باشیم! رسول دعوتنامه را از دوستش گرفت و به ناظم نشان داد. با قیافه حق به جانب پرسید: +آقا مگه ننوشتید ولی دانش آموز رسول امینی؟ + مگه خودتون نگفتید ولی یعنی دوست؟ منم با دوستم اومدم. خداییش مصطفی بچه محل باصفاییه. امروز با این‌که خیلی کارداشت، مردی کرد و یه باردیگه اومد مرامش رو بهم ثابت کرد! تکه‌ پاره‌های دعوتنامه جلوی پای رسول، یعنی تیر درست به هدف خورده بود. ارسالی از سرکار خانم فیروزی