◽️ چرایی اعراض از حوزه در خبرها آمده که امسال ورودی حوزه علمیه با کاهش شدید مواجه شده که نگرانی‌هایی را برانگیخته است. این وسط هم البته شیاطین مشغول ماهی گرفتن از آبی هستند که خود گل آلودش کرده‌اند. "تنفر از روحانیت"، "تنفر از دین"، "شکست حوزه‌های علمیه" و تفسیرهای مغشوش دیگر. این را نگفتم که بگویم آسیبی وجود ندارد، خیر! مثل بقیه مشکلات کشور، زخمی هست که مگس‌های داخلی و خارجی عفونی‌تر و چرکین‌ترش می‌کنند. مثلا کاهش رشد جمعیت یا مشکلات معیشتی شدید طلاب که قابل باور برای خیلی‌ها نیست از عوامل این قضیه هست ولی من معتقدم اگر طلاب احساس مفیدیت کنند سختی‌های زندگی هم برای آنها شیرین خواهد شد. 🍂🍂🍂 🔻شخصا فکر می‌کنم مهم‌ترین عاملی که می‌تواند سبب این امر شود این است طلاب نماینده و نماد "علم و اخلاق" نباشند. اصلی‌ترین خصوصیت یک طلبه عالمیت و متخلق بودن اوست و اگر جامعه از این ذهنیت فاصله بگیرد نتیجه‌ای جز وضع موجود یعنی فاصله گرفتن از روحانیت نخواهد داشت.🔺 🍂🍂🍂🍂 اما چه عواملی موجب می‌شود که عموم مردم یک طلبه را می‌ببینند یاد "علم و اخلاق" نیفتند؟ ۱) تصور می‌کنم جزء این عوامل ورود بیش از اندازه طلاب به سیاست است. سیاست می‌تواند امر مقدسی باشد اما خرج کردن طلبه‌ها برای جناح‌های سیاسی، اختصاص منبرها به مباحث نازل سیاسی، غیرتی شدن و رگ‌ گردنی شدن برای شخصیت‌های سیاسی و امثال این ورودهای نادرست برخی طلاب را از یک "موضع عالمانه" داشتن فاصله داده است. 🍂🍂🍂 ۲) ضعف تحلیل‌های منطقی در ساختار کلامی و نوشتاری بعضی حوزویان نیز از عوامل مهم است. عامل اصلی این مساله نیز رویگردانی کلیت حوزه از علومی مثل فلسفه، منطق و عرفان است. این که فرموده است "ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا" معنایش این نیست که برویم روایات مبارکات را همین طور به مخاطب عرضه کنیم؛ باید مخاطب بفهمد حُسن کلام اهل بیت علیهم السلام چیست؟ و چرا بر نظریه‌های رقیب کنونی برتری دارد؟ 🍂🍂🍂 ۳) ضعف معلومات علوم انسانی مثل تاریخ، ادبیات، علوم اجتماعی نیز از جمله مصائب حوزه است. با توجه به این که معارف دینی تماس بسیاری با این علوم دارد و از سوی دیگر علوم مزبور رشد بسیار زیادی در دوران معاصر دارد، اگر بخواهیم ورود عالمانه به هر موضوعی داشته باشیم باید بدانیم این علوم چه مطالب و مباحثی را ارائه کرده‌اند. شهید مطهری، رهبر انقلاب، آیت الله مصباح، مرحوم آقای فلسفی، شهید بهشتی را اگر ملاحظه کنید مقصود بنده را متوجه می‌شوید. 🍂🍂🍂 ۴) تکیه نادرست بر بخش‌های تعبدی دین. البته بنیاد دین تعبد است اما بخشی از معارف دین مثل بعضی معجزات و کرامات را اصلا نباید بر منابر فریاد زد، بعضی را باید در مجالس خصوصی گفت، و بعضی دیگر را همراه با تحلیل باید ارائه کرد. مثلا این که بادمجان اولین گیاهی بوده که به ولایت امیرالمومنین علیه السلام اقرار کرده است چه چیزی را حل می‌کند؟ اینها مربوط به بعد علمی طلاب بود. بخش اخلاقی را عمدا مسکوت می‌گذارم...