▫️ کربلای غزه بعضی حادثه‌ها خودشان حجت‌اند، آن قدر روشن و بدیهی و بَیّن که اگر کسی سر آنها بحث و گفتگو کرد یعنی در حال لگد کردن حقیقت است. یا منافعش اجازه نمی‌دهد آن را قبول کند، یا چرب و شیرین دنیا، یا اخلاقیات پلید دیگری که هر یک هزار بار از شرب خمر و فحشا بدترند. مثل حادثه کربلا؛ اگر جمل و صفین و نهروان امر را بر اصحاب و تابعین مشتبه کرده بود، ولی کربلا چهره واضح و شفاف بنی امیه در مقابل خاندان نبوت شد. اگر تا دیروز تزویر و ریا می‌داشتند در کربلا و پس از آن توحش و بی دینی و بی اخلاقی‌شان دیگر استدلال و بحث نمی‌خواست کافی بود انسان باشی! اکنونِ غزه شبیه کربلای ۶۱ هجری است، در این حکم که اگر کسی بیدار نشده و وحشی بودن غرب و اروپا را نفهمیده یعنی نمی‌خواهد بفهمد یعنی نه انسانیت نه شرف نه اخلاق نه حقوق بشر نه تکلیف بشر نه هیچ امر مقدس دیگر را نمی‌خواهد بفهمد. غزه امروز کربلاست و در این کربلا حد وسط وجود ندارد. اگر طرف مظلوم نیستی خود خود ظالمی! غزه کربلاست گرچه در عمق مظلومیت و غربت لا یوم کیومک یا اباعبدالله!