◾️ فاطمیه و مسأله ای از خیر و شر 🔰چرا ارباب حلقه ها یک فیلم فاخر است؟!🧐 قسمت نخست ۱) احتمالا تصور کنید وقتی یک فیلم فاخر است که شبکه چهاری باشد. ساخته آلفرد هیچکاک یا دست کم کریستوفر نولان. اما من فکر می کنم فیلم و به طور کلی هنر وقتی فاخر است که بهتر از سایر زبان ها تعقل را به ساحت تخیل بکشاند. معانی بلند را که فیلسوفان بعد از مدت های مدید تور پهن می کنند و به صید ذهن می کشانند با حواس انسان پیوند دهد. 👈 البته قید دیگری هم می خواهد و آن این که آن تعقل هم قی کرده انسان های بیماری که لباس فیلسوف پوشیده اند نباشد. 🔺 ارباب حلقه ها و البته هابیت از همین قماش است، یعنی یک هنر فاخر است. سهم اصلی کار مربوط به نویسنده رمان است یعنی جی. آر تالکین. تالکین در جنگ جهانی اول سرباز دولت انگلستان بوده است. قلم و بیان او فوق العاده است و حتما مقداری درباره اش خواهم نوشت. من فکر می کنم در رمان های "هابیت" و "ارباب حلقه‌ها" به دنبال تجسم دادن به نبرد ارتش‌‌های آن روز بوده است. 👈 اما نکته مهم‌تر این داستان‌ها و نتیجتاً این فیلم‌ها آن است که دو گانه انتزاعی و بعید المنالِ «حق و باطل» را به دو گانه نزدیک‌تر «خیر و شر» تبدیل می کند. چهره زشت اورک‌ها و نیز رفتارهای تهاجمی سایرون که سیاهی و تاریکی را می‌گستراند خیر و شر را به ذهن‌ها نزدیک می کند. مسأله اصلا سر این نیست که چه کسی حق و چه کسی باطل است. در این عرصه، ایستادن کنار انسان‌ها و اِلف‌ها چندان نیاز به حجت و استدلال ندارد. ۲) حق و باطل مقداری پیچیدگی دارد، هر کسی توان تشخیص آن را ندارد. اما خیر و شر ملموس‌تر و محسوس‌تر است. 👈 چرا کربلا همه فهم است؟ اما غربت امیرالمومنین علیه السلام چنین نبود؟ چون کربلا عرصه تقابل خیر و شر است. اما امیرالمومنین علیه السلام همواره با اصحابی از پیامبر روبرو بوده است که مردم توان تشخیص حق از باطل را در این تقابل نداشتند. بدین خاطر که تقابل به واسطه فعالیت های اصحاب سقیفه به گونه‌ای بسیار مغشوش و غبار آلود ترسیم شد به گونه‌ای که بعضی از اصحاب حضرت که هنگام هجوم به بیت وحی در مدینه نبودند از حضرت درباره واقعیت قضیه سؤال می کردند. 🔺 طبیعتا وقتی مردم قدرت تشخیص حق و باطل را نداشته باشند خداوند صحنه تقابل را یک گام جلوتر آورده و صحنه تقابل «خیر و شر» پدید می آید یعنی همان کربلای حسین علیه السلام. اینجا دیگر فقط بهائم توان تشخیص ندارند و الا عموم مردم آن را می فهمند. ۳) اتفاق کوچه های مدینه هم تقابل خیر و شر بود، جایی که باطل دیگر چهره نفاقش را کنار می زند و شرارت خود را نمایان می کند. اما محدود بود و شدیدا سانسور شد. تفاوت حق و باطل و خیر و شر در انتزاعی بودن اولی و محسوس بودن دومی است. حق و باطل احتیاج به فکر فلسفی و کلامی دارد، قدرت تشخیص و بصیرت می خواهد. اما خیر و شر را هر کس بهیمه نباشد درک می کند که حتی اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول خدا نبود نباید آن چنان مورد هجوم قرار می گرفت. همه می فهمند که طفل شیرخواره را نباید آزار داد. به یک کودک شیرخوار نگاه کنید! ببینید چقدر تحمل دارید آزار او را ببینید! و نکته پایانی این قسمت این که اگر مردم ایران حق و باطل را تشخیص ندهند و فرمان بصیرت امامشان را نشوند باید منتظر صحنه خیر و شر باشند. @Mousavi_Fard