هدایت شده از بذل الخاطر
⛔گاهی نیز در طبّ سنّتی به کثرت خطاها و یا تغییر نظرات در طبّ جدید استدلال میکنند که امری غریب است! طبّ نوین چیزی جز تلاشی بشری برای طبابت جسم نیست و این تلاش همواره صحیح نیست و این خطاها نیز نمیتواند دلیلی بر بطلان کلّی آن باشد. مگر همان طبّ قدیم کم خطا و ناکارآمدی داشته است! چه بسیاری که بر اثر بیماریهای ساده ای مانند اسهال و یا بیماریهای واگیر داری مانند طاعون و وبا جان خود را از دست نمیدادند. اموری که به برکت طبّ جدید از جامعه بشری رخت بر بسته است. 👈آیا میتوان منکر خوبی فی الجملة جراحی های نوین و داروهایی با اثر گذاری سریع و دندان پزشکی و چشم پزشکی و واکسنها و ... شد؟ ⛔گاهی نیز به سود کلان شرکتهای داروسازی و پولهای کثیف در طبّ نوین استدلال میشود که هر چند نمیتوان کاملا آن را انکار نمود ولی در هر حال باعث ردّ کلّی داروهای جدید و روشهای درمان نوین نمیشود. ⛔شبهه دیگر آنان هم این است که غربیانی که انسان را نشناخته اند چگونه میخواهند او را مداوا کنند! جواب این است که علم طبّ ربط چندانی به انسان شناسی ندارد. البته منکر تأثیر امور غیبی و ادویه معنوی مانند آنچه در روایات از اوراد و اذکار و دعا و تأثیر روح در جسم و... نداریم ولی در هر حال طبّ به بدن انسان بیشتر کار دارد. حساسیت در علم طبّ به مراتب کمتر از علوم انسانی مانند جامعه شناسی و روان شناسی است. ⛔شبهه دیگر آن است که آنچه امروزه به بهبود وضع طبّی بشر کمک نموده بهداشت بالاست نه طبّ جدید. جواب هم این است که این خود ادّعائی بی دلیل بلکه مکابره و بی انصافی است. ⛔شبهه دیگر آن است که بسیاری به واسطه طبّ جدید به کام مرگ کشیده شده اند! انسان نباید خود را به تهلکه بیاندازد! پاسخ این است که در طبّ قدیم هم همینطور بوده است و ثانیا مگر چاره ای هم هست؟ آیا میتوان دست روی دست گذاشت؟ بسیاری اوقات همین دست روی دست گذاشتن انداختن خود به تهلکه است. اتّفاقا به خاطر همین شبهه است که روایاتی داریم مبتنی بر اینکه هر دائی دوائی دارد تا اینکه مؤمنین به دنبال معالجه رفته و از این امر ناامید نشوند و طبّ از رونق نیافتد. همینطور چندین روایت داریم که اگر بر اثر این معالجات بشری جانی هم از دست رفت هیچ اشکالی ندارد و جزء اجل بوده است و نباید بگویید قتلی رخ داده است؛ 👈یعنی در پزشکی خطا چون خطای کارشناس است و تداوی هم واجب است اشکالی ندارد و نباید به این بهانه به تخطئه این فنّ بشری پرداخت: 📖(قال طبیب للصادق علیه السلام کما فی الکافی إنّی رجل من العرب و لی بالطبّ بصر و طبّی طبّ عربیّ و لست آخذ علیه صفدا فقال لا بأس قلت إنّا نبطّ الجرح و نکوی بالنّار قال لا بأس قلت و نسقی هذه السموم الاسمحیقون و الغاریقون قال لا بأس قلت إنّه ربّما مات قال و إن مات قلت نسقی علیه النبیذ قال لیس فی الحرام شفاء) 📖و در روایت دیگر در کافی آمده که: (کان لی ابن و کان تصیبه الحصاة فقیل لی لیس له علاج الّا أدن تبطّه فبططته فمات فقالت الشیعة شرکت فی دم ابنک قال فکتبت الی ابی الحسن صاحب العسکر فوقّع صلوات الله علیه یا أحمد لیس علیک فیما فعلت شی إنّما التمست الدواء و کان أجله فیما فعلت) 👈همچنین حتّی انبیاء الهی نیز نباید به علم طبّ بی اعتناء بوده و صرفا بخواهند با امور غیبی به رفع مشکل خود بپردازند هر چند باید بدانند دواء از جانب خداست 📖(عن الصادق علیه السلام إنّ نبیّا من الانبیاء مرض فقال لا أتداوی حتّی کون الّذی أمرضنی هو الّذی یشفینی فأوحی الله تعالی الیه لا أشفیک حتّی تتداوی فإنّ الشفاء منّی). 👈اشکالی هم ندارد طبیب نصرانی یا یهودی باشد! 📖(عن الرجل یداویه النصرانی و الیهودی و یتّخذ له الادویة فقال علیه السلام لا بأس بذلک إنّما الشفاء بید الله تعالی). 👈همچنین نباید مردم را از اطبّاء نا امید کرد 📖(ففی العلل عن الصادق علیه السلام: کان یسمّی الطبیب المعالج فقال موسی بن عمران یا ربّ ممن الداء قال منّی قال ممّن الدواء قال منّی قال فما یصنع النّاس بالمعالج قال یطیّب بذلک أنفسهم فسمّی الطبیب لذلک). 👈البته در روایاتی هم داریم که در رجوع به طبیب افراط نکنید که ممکن است برایتان مخاطراتی به بار آورد! 📖(من ظهرت صّحته علی سقمه فشرب الدواء فقد أعان علی نفسه). 👈مستفاد از مجموع روایات در باب طبّ بیانگر وجوب مداوا و شاید کراهت اجمالی افراط در رجوع به اطبّاء در صورت جزئی بودن بیماری و امکان صبر است.