پاییز در ایوان خانه نشسته است و من به دست‌های خاک فکر می‌کنم که حتی اگر تمام جنازه‌ها را بپوشاند موهای تو چون گندم‌زاری از لای انگشت‌هایش بیرون می‌زند.