🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️
🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋
🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️
🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋
🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋☀️
🦋☀️🦋☀️🦋☀️🦋
🦋☀️🦋☀️🦋☀️
🦋☀️🦋☀️🦋
🦋☀️🦋☀️
🦋☀️🦋
🦋☀️
🦋
#ࢪمان√
🌸دختࢪعموۍچآدࢪۍمن!🌸
#به_قلم_بانو ❄️
#قسمت54
#یاس
گردی گریه می کنی؟ نگاه طفل معصوم بغض کرده!
بی بی بوسیدتم و قربون صدقه ام رفت.
با سوالی که به ذهنم اومد گفتم:
- عمو جون.
با لبخند گفت:
- جانم عزیز عمو؟
لبخندی به مهربونی ش زدم و گفتم:
- اقا بزرگ گفت شما منو قبول نمی کردید! و می خواستید منو بدید به دوستتون و اون ادم خوبی نبوده!
عمو اهی کشید و گفت:
- نه عمو جون اینطور نیست! اون لو شون داده بود یه چیزی دست بابات بوده برای اونا خیلی ارزش داشته! ولی با پدرت پیداش نکردن و سوزندنش با مادرت هم همین طور دنبال تو بودن چون به لطف اون مرتضی ما رو می شناختن و سراغت می یومدن مرتضی تو و خانواده اشو برداشت و رفت که دست کسی بهش نرسه! فکر می کردم دیگه نمی بینمت و هرچی گشتم پیدا نکردم!
لبخند غمگینی زدم که پاشا برگشت و رو به من گفت:
- باید برم تاجایی عزیزم سعی می کنم زود بیام خوب! اینجا بمون تا برگردم باشه؟
متعجب گفتم:
- اینجا چیکار داری؟ تو که اینجا کسی رو نمی شناسی!
با لبخند گفت:
- خیره! حالا شب که اومدم می گم برات باشه؟
سر تکون دادم و گفت:
- کارتت باهاته؟
لب زدم:
- نه نمی دونم کجاس تو کدوم ساکه!
یکی از کارت هاشو داد دستم و گفت:
- ۱۲۱۲ رمزشه جایی خواستی بری زنگ بزن قبلش بهم بگو خوب!
سر تکون دادم و گفت:
- خوب من رفتم کار داشتی زنگ بزن بهم.
بلند شدم که گفت:
- تو کجا؟
سمت ش رفتم و گفتم:
- ردت کنم تا دم در.
باشه ای گفت و از بقیه خداحافظ ی کرد و دستمو گرفت زدیم بیرون.
تا دم در باهاش رفتم و خداحافظ ی کردیم.
ریموت در که بسته شد برگشتم داخل.
بی بی داشت خبر برگشتن مو به همه می داد.
پارسا با لبخند گفت:
- خوش اومدی دختر عمو.
منم متقابلا لبخند زدم و گفتم:
- ممنونم پسر عمو!
اون یکی گفت:
- منم روهام م برادر پارسا.
لبخندی زدم و سر تکون دادم.
نیم ساعت نشده خونه پر شد از ادم.
تک تک باید بغل همه می رفتم و روبوسی می کردم و هر کدوم یه فصل کامل گریه می کرد.
انقدر سرپا بودم و پیش این و اون رفتم و قرص هامم یادم رفت بخورم و ظهر وقتی داشتم کمک شون میز رو می چیدم سرم گیج رفت دیس از دستم افتاد و خودمم افتادم همون جا و بازوم سوخت.
افتاده بودم روی شیشه ها.
حس می کردم خون به مغزم نرسیده.
گیج بودم و صدا های اطراف و کم می شنیدم.
عمه به صورتم اب زد