پاک ستان خیلی ها بعد از موشک باران مقر جیش العدل در پاکستان و پاسخ متقابل ارتش پاکستان و همینطور اعلام تروریست بودن زینبیون، معتقد بودند روابط ایران و پاکستان سمت درستی ندارد. برخی که اقتدار ایران در موشکباران پاکستان و عراق و گردن گرفتن حمله به دو ناو اسراییلی را خواستند طبق معمول با کمال خودتحقیری به بهانه رفتار ارتش پاکستان با ایران به حاشیه ببرند. اینکه کلا ذهنهایی داریم‌ که با رسانه غربی میاندیشند و تحلیل میکنند و فرضیه میدهند و حدس میزنند و مساله میسازند و رابطه یابی میکنند و چه و چه، بحث مهمی است اما از آن نیز عبور میکنیم. پرسش این است که اولا آیا سفر آقای رییسی به پاکستان، بیشتر معنایش اقتدار بود یا ذلت؟ ثانیا بیشتر این سفر رییس جمهور نقشه غرب را خراب کرد یا آن رفتار ارتش و دولت پاکستان؟ یعنی در مجموع رابطه این دو کشور با همه فراز و فرودش به نفع چه کسی و ضرر چه کسی تمام شد؟ این برای تحلیل وقایع پیرامون ما خیلی مهم است. به نظرم یکی از راههای پاسخ به این پرسش ها این است که نتیجه را دریابیم و خروجی کار را ببینیم. شبیه همین نکته را در بسیاری از اتفاقات مختلف دیگر در منطقه و جهان هم میشود دنبال کرد. غرض چه بود و خروجی چه شد؟ میدانید ایران اساسا حضورش امروز در پاکستان در بستر محبوبیت عمومی اش در آن کشور، بعد از عملیات «وعده صادق» محقق شد. پس رفتنش به پاکستان رفتن یک مقتدر در کشور همسایه ای بود که به ظاهر با او اختلافاتی هم داشت اما اقتدار او را پذیرفت و به اعلی صوت مدحش نمود. اگر این را اضافه کنیم به وحدت امتی دو کشور که یکی سلاح هسته ای دارد و دیگری هم محور مقاومت و قدرت نظامی مهمی در منطقه است، باز این مساله روشنتر میشود. باز این را بگذارید کنار «خط لوله صلح» که بنا است چرخش انرژی از غرب به شرق را در منطقه و آسیا سامان دهد و این اتفاق مهم اقتصادی برای ایران و برای کل منطقه و جهان خواهد بود. همه اینها یعنی رابطه ما و پاکستان در مجموع به نفع ایران در حال تمام شدن است. پیام اقتدار ایران جدی است و اراده سیاسی و اقتصادی ایران نیز به جد و به روشنی پیش میرود. اتفاقات مهمی به موازات قدرتنمایی بی عیب و نقص ایران در منطقه در حال رخ دادن است، ورود نرخ تورم در ریل سی درصدی که خیلی ها تحققش را احتمال هم نمیدادند، در کنار موفقیت ایران در پیشبرد پروژه های مهم اقتصادی اش مثل همین خط لوله صلح در منطقه، همگی نشان دهنده یک حرکت چند ضلعی پر قدرت به سمت قله های موفقیت است. به هر حال مقوله پاکستان یک نمونه است. در محاسبات پیروزی و شکست باید اولا کلان دید ثانیا راهبردی اندیشید و ثالثا (و خصوصا در این دوران) باید معنای حاکم بر وقایع را هم مشاهده کرد. و الا گرفتار تحلیلهای جزیی نگر و ظاهر بین و غلط و گمراه کننده خواهیم شد. 📝استاد علی مهدیان